کد مطلب:134083 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:119

سیاستی آسمانی و بهت انگیز
خوانندگان عزیز:- با در نظر گرفتن شواهدی كه ما تا اینجا نقل كردیم بخوبی روشن شد كه حسین (ع) از همان ابتدای كار دارای هدفی مشخص بوده و می دانست بكجا می رود و پایان راه چه خواهد بود و خود صریحاً در چند مورد به جایگاه شهادت خویش اشاره كرد اما با اینحال می بینیم آن بزرگوار بسوی عراق (كه خود فرموده بود در آنجا كشته می شوم) نمی رود و راه مكه را در پیش می گیرد! در اینجا این سئوال پیش می آید كه چرا آن حضرت بسوی مكه رهسپار گردید؟

آیا حسین (ع) برای نهضت خود طرح تازه ای انتخاب كرده و از فكر گذشته انصراف یافت؟ یا آنكه رفتن به مكه به منظور بهره برداری از


امكانات وسیعی است كه تنها در آنجا وجود داشت؟!

بدون تردید انتخاب حسین (ع) مكه را به علت برگشت از تصمیم گذشته نبوده بلكه در تعقیب از همان سیاست اول بوده است ولی دسترسی به آن هدف و تعقیب از آن سیاست بطور ضرورت ایجاب می كرد كه آن بزرگوار راه مكه را در پیش گیرد و تا زمانی معین در آنجا بماند- اینك توضیح مطلب.

حسین (ع) می خواهد در برابر حكومتی قیام كند كه بر سراسر كشور بطور كامل مسلط است و تمام منابع قدرت را در اختیار دارد، بهره برداری صحیح از نهضتی كه در برابر چنین حكومت انجام گیرد بدون تردید مستلزم شرائط بی شمار و امكانات خاصی است كه از همه مهمتر آماده ساختن افكار اجتماع و توجه دادن آنان به هدف اصلی نهضت است.

امت باید بداند كه چرا حسین (ع) قیام می كند و هدف آن بزرگوار از نهضت چیست؟ مردم مسلمان باید آگاه باشند كه فرزند زهرا سلام اللَّه علیها چشم بسته تسلیم حوادث نشد بلكه حساب كرده و با داشتن هدفی مشخص برای پذیرش آن فاجعه ی بزرگ و فوق طاقت آماده گردید. اطلاع امت از هدف مقدس حسین (ع) از یك طرف خود به منزله ی اعلام خطر جدی است به آنان تا وضع فوق العاده و غیرعادی اجتماع را بدینوسیله دریابند، آنچنان وضعی كه فرزند امیرالمؤمنین هستی اسلام و موجودیت قرآن را در آن در معرض سقوط می بیند و برای نجات آن ناچار دست به آن نهضت مقدس و خونین می زند، وضعی كه جز با یك انقلاب سرخ و تند چاره پذیر نیست،


و از سوی دیگر- اینكار به حكومت خونخوار یزید فرصت نمی دهد تا بتواند با استفاده ی از امكانات وسیع و فراوانی كه در اختیار دارد حادثه ی طف را تعریف كند و (همانند بسیاری از حوادث اصیل جهان كه با دست حكومتهای فاسد و كثیف صورت اصلی خود را از دست داده اند) چهره ی اصلی این قیام را وارونه و دگرگون سازد.

و از طرف سوم- حسین (ع) باید همه ی مردم را از مقصد اصلی و هدف آسمانی خود آگاه سازد تا از این راه زمینه ی فكری اجتماع برای بهره برداری از آن قیام مقدس كاملا آماده گردد، با این حساب از نظر سیاست عمومی نهضت می بایست حسین (ع) امت اسلامی را در جریان حوادث دردناكی كه بر كشور می گذشت و آینده شوم و سیاهی كه در آنروز برای اسلام پیش بینی می شد قرار دهد اما انجام اینكار برای آن بزرگوار چگونه امكان داشت؟ آیا برای آن بزرگوار ممكن بود سراسر كشور را از این مقصد بزرگ و خدائی خود و از وضع دردناك حكومت مطلع سازد؟ قطعاً نه.

زیرا در آن روز وسائل پخش خبر و آگاهاندن مردم از حوادث و پیش آمدها بطور كلی وجود نداشت و آنچه هم كه بطور بسیار ناقص بود در اختیار حكومتها و قدرتها بود نه در اختیار مردی كه هیچگونه امكانات مادی نداشت و سخت مورد خشم و غضب حكومت قرار داشت اما با اینحال فرزند امیرالمؤمنین (ع) برای دست یافتن به آن هدف بزرگ و حیاتی راهی در پیش گرفت كه راستی بهت انگیز و حیرت زا است و آن راه آمدن به مكه و استفاده از موقیعت خاص آن شهر مذهبی است زیرا


در ایام حج مكه مركز اجتماع تمام طبقات از سراسر كشور است، نه تنها شهرهای كوچك و بزرگ بلكه كمتر ده و قریه ای حتی در دورترین نقاط مملكت یافت می شود كه فرد یا افرادی از آنجا برای زیارت خانه ی خدا عازم مكه نگردد و بسوی آن شهر مقدس كوچ ننماید، حسین (ع) از این موقعیت حساس استفاده كرد و با آنكه مقصد اصلی آن بزرگوار عراق است با اینحال به مكه آمد تا از اجتماع مردم در آنجا بهره بردارد و به رایگان از زائران خانه خدا مانند پیكی در راه نشر هدف های مقدس خود در سراسر كشور و نشان دادن شرائط دردناك و خطرناك اجتماع استفاده نماید.

حسین (ع) میداند كه اگر زائران خانه ی خدا را در جریان حوادث و پیش آمدهای كشور و هدف آسمانی و نهضت خویش قرار دهد امكان دارد به وسیله ی آنان این مسائل به اطلاع مردم برسد و با بازگشت آنها به شهرها و مسكنهایشان همگان در جریان این حوادث قرار گیرند.

از اینجاست كه می بینیم فرزند فاطمه سلام اللَّه علیها راه مكه را در پیش می گیرد با آنكه خود پیش از آن در چند مورد با صراحت مقصد اصلی خویش را بیان كرده و فرمودند: «من بسوی عراق می روم و در آنجا در سرزمینی به نام كرب وبلا به شهادت می رسم».

حسین (ع) برای دست یافتن به چنین هدف بزرگ و مهمی وارد مكه گردید و در آنجا مسكن گزید تا صبح روز هشتم- یعنی همان روزی كه هر قافله و هر فرد عقب افتاده سعی می كند هر چه زودتر خویش را به آن سرزمین مقدس برساند و اعمال حج را انجام دهد، ولی فرزند امیرالمؤمنین


درست در همان روز دست به عملی زد كه كاملا غیر منتظره و بی سابقه بود و از این نظر در مدتی كوتاه در سراسر مكه پخش گردید و همگان از آن اطلاع یافتند،آن عمل بی سابقه چیزی جز خارج شدن كاروان آن حضرت بسوی عراق نبود.

كاروان حسینی صبح روز هشتم از مكه خارج گردید و بسوی عراق حركت نمود، اما حركتی كه روز قبل هدف از آن حركت در برابر اجتماع بیان گردید و مآل كار و پایان سفر خود را حسین (ع) آشكارا روشن ساخت.

اكنون این خبر دهن به دهن می گردد و با سرعت عجیبی در بین همه پخش می شود- فرزند پیغمبر با كاروان خود بسوی عراق رفت!!

چرا و به چه علت؟، می گفت من بسوی عراق می روم ولی حكومت یزید مرا در آنجا می كشد، می گفت من می روم برای دست زدن به یك نهضت خونین و مقدس و از مردم هم كمك خواست، اما نه كمك مالی بلكه می گفت هر كس آماده ی جانبازی در راه ما است با ما حركت كند!!!

این بود آن مطالبی كه دهن به دهن می گشت و با سرعت عجیبی انتشار یافت و مردم برای یكدیگر نقل می كردند، اكنون دیگر تمام كسانی كه در مكه حاضرند از حركت حسین (ع) و هدف آن بزرگوار و شرائط دردناك اجتماع اسلامی كم و بیش اطلاع دارند و طبیعی است كه اینان پس از انجام حج بسوی دیار خود باز می گردند و هنگام بازگشت و دیدار مردم چه خبری جالب تر و حادثه ای عجیب تر از نقل این داستان


كه، كاروان حسین در صبح روز هشتم از مكه بسوی عراق حركت نمود آنهم حركتی كه خود فرمود: «هدف من شهادت و كشته شدن و دست زدن به یك نهضت خونین در برابر حكومت جبار آل امیه و دیكتاتوری فرزند دیكتاتور یعنی یزید ابن معاویه است.

با این ترتیب پس از بازگشت حجاج به شهرها و قراء خود سراسر كشور از حركت زاده ی علی و مقصد اصلی آن بزرگوار و بطور اجمال آگاهند.

آری اینست آن مقصد بزرگ و پر ارجی كه حسین بن علی (ع) به خاطر آن راه مكه را در پیش گرفت با آنكه خود فرمود «من بسوی عراق می روم و در آنجا كشته خواهم شد».